چند روز پیش مردی دیدم
زیر آفتاب چتر شده بود
و چتر میفروخت
ذوق کردم
یاد ِ چترم افتادم
از روزها پیش
باران که می بارد
چترم را می بندم
حالا هر روز زیر آفتاب چترم را باز میکنم
تا هم باران بیشتر ببارد
هم چترم زندگی کند
من نوشت: آن مرد آمد. آن مرد در آفتاب با چتر آمد....
نظرات شما عزیزان: